همشهری آنلاین_ سحر جعفریان: اما گذر زمان و غفلت از این نماد تلفیقی سنت و مدرنیته معماری ایرانی، زوال و تخریب پدید آورد. به تدریج کاشیهای فیروزهای نمای بیرونی برج، ترک خورد و بتنهای سفید پیکره داخلی آن به نفوذ آب، واکنش نشان داد. یادگارینویسی برخی از بازدیدکنندگان که دیگر هیچ! این حال ناخوش برج آزادی است که مدام در همایشهای شیک مدیریتی به دنبال حفظ هویت تاریخی و ملی آن هستیم. اما آنچه واضح است تا به امروز نتیجهای در اجرای فعالیتهای عمرانی و مرمتی و حتی طرحهای فرهنگی، پشتیبانی حاصل نشده است. در این گزارش به بررسی ابعاد مختلف این بی سرانجامی در حفظ هویت برج آزادی و گفتوگو با اهالی، شورایاران محلی، کارشناسان و مدیران شهری پرداختهایم.
- روزهای اوج تکرارناشدنی
وجود نماد باشکوه و ملی برج آزادی در منطقه ۹ و محله «استاد معین» امتیازی ویژه است. این مطلب را «داریوش کریمزاده»، یکی از ساکنان قدیمی محله استادمعین میگوید و ادامه میدهد: «از ظرفیت عظیم برج آزادی استفادهای نمیشود. واقعیت این است که فرصت آن تبدیل به تهدیدهایی مانند ایجاد ترافیک، آلودگیهای آزاردهنده و سر و صدا شده است. برجی که تا ساعت ۱۷ بیشتر فعال نیست. برنامههای تفریحی و فرهنگی مخاطب پسند مانند کنسرت و جشنوارههای بزرگ در آن برگزار نمیشود و از طرفی، روز به روز، به فرسودگی آن افزوده میشود. متأسفانه این برج زیبا در حال فراموش شدن و تخریب است. این را از ما که در همسایگی آن ساکن هستیم، سؤال کنید. روزگاری اینجا برای خود برو و بیایی داشت. میگفتند تهران از برج آزادی آغاز میشود، ولی حالا چه؟ من در همین نشریه شما از قول یکی از مدیران برج خوانده بودم که تنها ۱۵درصد تهرانیها میدانند داخل برج، تفریحگاه است. »
«کاظم رنجبر»، از کاسبان قدیمی خیابان آزادی نیز در اینباره میگوید: «واقعیت امر این است که باید از ظرفیت برج آزادی بهعنوان یک اثر فاخر معماری معاصر استفاده شود. سالها فقط مدیران مختلف آمدند و رفتند. هر کدامشان وعده دادند که برج را به روزهای اوج خود بازمیگردانند اما در نهایت یا میگفتند بودجه نیست یا چون موانع مدیریتی در سطوح بالا زیاد است، نمیتوانندکاری از پیش ببرند. این میان تنها دردسرهای شلوغی کلافهکنندهاش به سبب رفت و آمدهای فرامنطقهای برای ما مانده است. این برج با چنین پیشینه و استخوانبندی معماریاش در هر جای دیگری از دنیا بود، بهرهبرداریهای قابل توجهی از آن میشد، بهگونهایی که رونق گردشگری و اقتصاد پویا پدید میآمد. »
- غفلت مسئولان و نبود مطالبه فرهنگی مردم
«فرهاد بخشایش»، یکی از اعضای شورایاری محله استادمعین نیز حرفهایی برای گفتن دارد. بخشایش میگوید: «نزدیک به ۵ سال است که میگویند با ایمنسازی و آرامسازی محدوده میدان آزادی میخواهند رفتوآمد گردشگران را به برج، سهولت بخشند. اما تاکنون کوچکترین اثری از این طرحها ندیدهایم. یکبار هم گفتند با تأمین فضای پارکینگ میتوان بازدیدکنندههای بسیاری جذب کرد. همه این موارد در حد طرح باقی ماندند و چیزی که اکنون شاهد آن هستیم، از بین رفتن تدریجی بنای برج آزادی و هویت آن است. مادامی که مدیران و مسئولان مربوط به هویت اجتماعی و ملی در قامت یک بنا کمتوجه باشند، شهروندان نیز بدون داشتن وابستگی اجتماعی و ملی، به زیستن در شهر ادامه میدهند. برای مثال، اگر شهروندان در رفت و آمدهای خود یا اخبار منتشر شده، شاهد توجه و رسیدگی به برج آزادی باشند و یا اگر هنرمندان فارغ از حضور در فضاهای پولساز به اینگونه میراث فرهنگی اهمیت بدهند، طبیعی است که سطح فرهنگی و پذیرش هنری همین شهروندان افزایش پیدا میکند و به حد مطالبهگری خواهد رسید. »
او میافزاید: «مدیران شهری در سطوح مختلف، آن هم در دورههای گوناگون، به بازدید از برج اقدام کردهاند و همگی اذعان داشتهاند که حفظ هویت برج آزادی یک ضرورت ملی است، ولی در عمل ما هیچ ندیدهایم. »
- مدیریت یکپارچه و هماهنگ
«رضا مددی»، معاون خدمات شهری و محیطزیست شهرداری منطقه ۹، درباره چگونگی حفظ هویت میدان و برج آزادی میگوید: «برج آزادی یکی از امتیازهای ویژه و فرامنطقهای منطقه ۹ است که متأسفانه در اجرای طرحهای مرتبط با آن نمیتوانیم بهعنوان متولی ورود پیدا کنیم. نگهداشت فضاهای سبز اطراف و اجرای طرحهای زیباسازی از جمله وظایف ما به شمار میآیند. به تازگی، نردههای یک ونیم متری فضای بیرونی میدان آزادی جمعآوری شده است. احیای آبنماهای میدان و بازسازی درپوشهای کف آن نیز در حال اجرا است. «ویدیومپینگ»های مهیج در مناسبتهای مهم همچنان اجرا میشود. ما به دنبال این هستیم تا جایی که امکانش فراهم است، خاطرههای این برج برای شهروندان محفوظ باقی بماند. »
«فرزاد فرهادیان بابادی»، معاون ترافیک و حملونقل شهرداری منطقه ۹ نیز اجرای طرحهای مناسب ترافیکی را در رونق دوباره برج آزادی و ماندگاری هویت آن مؤثر میداند و میگوید: «تردد عابران پیاده باید با امنیت در میدان آزادی و حاشیه آن انجام شود و از آنجایی که در حال حاضر بنیاد «رودکی» و نهادهای دیگر نیز متولی فرعی و غیرمستقیم برج آزادی محسوب میشوند، باید همه هماهنگ با هم خدمات ارائه دهند. یکی از طرحهایی که هنوز به مرحله اجرا نرسیده، ایمنسازی و آرامسازی محدوده میدان آزادی است. طرح دیگر، دادن دسترسی همسطح و غیرهمسطح به سمت این میدان تاریخی است که در این موارد باید همه نهادها، از بنیاد رودکی گرفته تا پلیس راهور و شهرداری، پا بهپای ما همراه شوند. »
- داستان یک تخریب
خاطرهانگیزترین سازه شهر تهران در دهههای اخیر به فراموش شدهترین میراث ملی تبدیل شده است. از سویی شواهد حاکی از آن است که روند احیا و بازسازی داخلی و بیرونی برج آزادی به خوبی انجام نشده و البته همچنان نیز انجام نمیشود. آغاز این به اصطلاح بازسازی برج به سال ۱۳۸۳ برمیگردد. آن سال بر اثر آبیاری غیراصولی فضای سبز اطراف برج، آب به هر ۴ پایه این سازه نفوذ کرد و تخریب شد. این در حالی است که براساس قوانین کمیته میراث جهانی «یونسکو» و سازمان «دوکومومو»، (نهاد بینالمللی مستندنگاری و حفاظت از آثار معماری مدرن و معاصر)، ابنیه تاریخی باید هر سال مرمت و بازسازی شوند. قانونی که درباره برج مهجور آزادی، سالها اجرا نشد. سال ۱۳۸۴ با شدت گرفتن بارندگیهای فصلی و ورود حجم زیادی از آب باران و آبهای سطحی و جاری به طبقات زیرین برج، بنیاد فرهنگی و هنری رودکی بهعنوان متولی اصلی برج با مشارکت شهرداری وارد عمل شد. سال ۱۳۸۶ همچنان پایههای برج تاریخی پایتخت داشت به زانو درمیآمد که شهرداری با حصارکشی دور میدان، فعالیت عمرانی بازسازی را آغاز کرد. اما این بازسازی و مرمت غیرکارشناسی و شتابزده بیشتر به تخریب میماند. سال ۱۳۹۰ باز هم ایجاد شیبهای نامناسب در محوطه بزرگترین میدان تهران، دردسرساز شد. دوباره آب باران به پایههای برج نفوذ کرد. بهگونهایی که اصحاب رسانه از فرونشست پایههای ۳۱ متری آن خبر دادند. سالهای بعد از آن نیز به تأمین بودجه و جذب سرمایهگذار گذشت و بازسازی داخلی برج، آن هم باز به گونهای غیرکارشناسانه، پیش رفت که موجب شد بسیاری از کارشناسان میراث فرهنگی به ایجاد رستوران و کافه در داخل برج آزادی بهعنوان یک بنای تاریخی با مهندسی منحصربهفرد اعتراض کردند و آن را مخرب دانستند و از اینکه مدیران شهری در حوزههای تخصصی از پیوستهای پژوهشی و مطالعاتی کارشناسان و اندیشمندان بهرهنمیگیرند، گلایهمند هستند.
- بازآفرینی فرهنگی و معماری آزادی
ایجاد یک بنای شهری یا ملی از عوامل گوناگون متأثر است. فرهنگ، جغرافیا، مصالح، دین و آیین، سرمایه و همسایههای اقلیمی از جمله این عوامل هستند که در دهههای اخیر و در پایتخت، کمتر به آنها توجه شده است. «مهدی امانی»، کارشناس شهرسازی و عضو انجمن مهندسان تهران، با بیان این مطلب میگوید: «امروزه با توجه به شرایط اقتصادی حاکم و فرهنگی که زیر سایه مدرنیته بر کالبد بسیاری از پدیدهها از جمله معماری ایرانی تاخته است، مفهوم اصالت از معنا خالی شده است. همچنان که در حال حاضر، ساختمانسازی و شهرسازی به سبک ایرانی اجرا نمیشود و ما با الگوی نامشخص و بیهویت، شاهد علم شدن بناها و ساختمانهایی با ظاهر ناهمگون در شهر هستیم. در کنار این الگوی نامشخص معماری، شیوهنامه غیراصولی و غیراستاندارد ویژه نگهداری از ابنیه تاریخی شهری نیز نمای بصری تهران را بر هم میزند. قابل تاملترین مثال در این زمینه، بنای باشکوه برجآزادی است که طی سالهای اخیر به جای روند بازسازی و حفظ آن شاهد تخریبهای پیوسته و سهوی آن بودهایم. نمای این برج را ۲سال پیش، پس از گذشت ۱۳ سال، سفید کردند و شستوشو دادند. اما بیتوجه به اینکه شستوشوی ابنیه تاریخی که جزو میراث معماری یک جامعه محسوب میشود، نیاز به مواد و تکنیکهای خاص دارد. درباره برج آزادی میتوان به «ماستیک»، ماده منعطف و مقاوم میان هزار قطعه سنگ فیروزهای نمای بیرونی آن اشاره کرد که در اثر همین غیراستاندارد بودن الگوهای نگهداری، بیش از ۶۰درصدشان تخریب شدهاند. » امانی در ادامه به سایر عوامل مخرب برج آزادی اشاره میکند و میافزاید: «مجاورت با فرودگاه مهرآباد، پایانه مسافربری غرب و دروازه بودن این محدوده برای شهر، از جمله سایر عوامل نابودی تدریجی برج آزادی هستند که همیشه وعدههای جابهجایی آنها یا ایجاد مسیرهای جایگزینشان را از مسئولان شنیدهاید. شاید وقت آن رسیده که در این زمینه از تجربه دنیا بهویژه «ایتالیایی»ها استفاده کنیم تا تمدنمان در گذر زمان دفن نشود. »
- نخستین بلندمرتبه تهران
برج آزادی، این نماد مستحکم هویت ایرانی، سال ۱۳۴۹، بنا به درخواست «محمدرضاشاه پهلوی» در غربیترین نقطه تهران با هدف آغاز تهران بهویژه برای مسافران داخلی و خارجی پروازهای فرودگاه «مهرآباد»، ساخته شد. به سبب همین مجاورت با فرودگاه بینالمللی و حذف احتمال خطر در فراز و فرود هواپیماها، ارتفاع برج مجلل که نخستین بلندمرتبه تهران بود، به ۴۵متر رسید. معمار ۲۴ ساله برج در طراحی آن نگاه ویژهای به شیوههای معماری در دوران «هخامنشی»، «ساسانی» و «اسلامی» داشت. به گونهای که بسیاری از کارشناسان حوزه شهرسازی و فرهنگ معماری، قوس مرکزی برج را نشانی از «طاق کسری» دوره ساسانی، قوس داخلی و بالایی آن را قوسی شکسته و نماد دوران اسلامی میدانند. گنبد فیروزهای نخستین برج تهران نیز از نمونههای بینظیر معماری برشمرده میشود که بخشی از ارتفاع آن به پشتبام برج نفوذ کرده و انحنای اندک آن نیز اشارهای به بادگیرهای ایرانی دارد، آن هم با هدف ایجاد هوایی دلپذیر که با گردش در میانه بنا و پنجرههای کوچک و متقارن طبقه چهارم، گردشگران را شگفتزده میکند. نخستین آسانسور، نخستین مصالح ساختمانی با بتن سفید، سنگهای مرمر جوشقان اصفهان، فیروزه نیشابور، از جمله برتریهای این نماد ایران مدرن است که روزگاری در خاورمیانه یکهتاز بود. ۲ هزار و ۵۰۰ قطعه سنگ، ۹۰۰ تن آهن، بیش از ۳ تن وزن درهای گرانیتی (معادن همدان) ورودی و خروجی برج، ۲۸۶ پله از همکف تا طبقه چهارم، ۲۵ هزار قطعه سنگ در ۱۵ هزار شکل متفاوت نیز اطلاعات آماری است که در اسناد تاریخی برجای مانده ثبت شده است. میدان ۶۵ هزارمترمربعی آزادی با طرحهای لانه زنبوری، فضای چمنکاری شده و حالت بیضی شکل که ریشه طراحی آن را میتوان به هشت ضلعیهای ایرانی نسبت داد، هنوز هم از دیدنیهای شهر تهران به شمار میآید.
نظر شما